۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه






ترتيب و تنظيم :

احمد راتب نجم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الحمد الله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف النبياي و المرسلين و خاتم النبين ، امامآ متقين ، حبيب القلوب العالمين ، احمد محمود ابوالقاسم محمد صلي الله عليه و آل اجمعين

اما بعد قال الله عزوجل في كتاب الكريم

فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً
اگر آنها از پيكار با شما كناره گيرى كنند و پيشنهاد صلح نمايند خداوند به شما اجازه تعرض نسبت به آنها را نمى دهد.

رابطه اسلام با صلح و جنگ

بحث رابطه اسلام با صلح و جنگ از مباحثی است که بواسطه روابط سياسي حاکم بر دنياي امروز و بيشتر در سه دهه اخير مورد توجه بيشتر افکار عمومی، و به تبع آن مجامع علمی قرار گرفته است
به نظر می رسد ريشه توجه به اين مسئله و نقطه آغاز آن، مباحث سياسی و نحوه تعامل کشورهای غير مسلمان با مسلمانان باشد، که اين تعامل در برهه ای از زمان با حمله های رسانه ای افراطی ، بر عليه اسلام با عناوين خشونت طلبی و تروريسم را در پی داشت. همين تبليغات گسترده ، نظر عموم مردم را جلب کرده و همه مردم کم و بيش در پی فهم صحيحی از اين ارتباط برآمدند . در نهايت افکار دانشمندان را در مجامع علمی به ميدان کشيدند تا بتوانند حقيقت اين مسئله را به نحو صحيحی حل و فصل کنند و فهم صحيحی را از اسلام داشته و رابطه آن را با خشونت و تضاد و ترور دريابند.
ولی هنوز که هنوز است جو حاکم بر افکار، بواسطه سيطره ابزار رسانه ای غرب بر مدار غير علمی سير می کند. و ترسيم آن مدار توسط سياستمدارانی صورت می پذيرد که منافع خود را در دامن زدن به اين "شايعه" می بينند که اسلام قرين خشونت است و با صلح سر سازش ندارد !
اولين قدم برای شناختن حقيقت در اين مسئله بطور منطقی مراجعه به متون اصيل( قرآن و سنت نبوي) اسلامی است. چرا که در هر حال تعاليم اسلام جزء علوم نقلی است و علوم نقلی، همانگونه که از نام آن پيدا است، نقلی و وابسته به متون و اسناد و مدارک موضوع خود می باشد. و در نتيجه هم مقددمات، هم روش تحقيق، و هم نتايج آنها با علوم عقلی متفاوت است. هر چند معقول باشند ! يعنی معقول بودن مباحث نقلی، آنها را از محدوده علوم نقلی خـارج نمی کند و تخلف از روش شناسی (متدولوژی) درتحقيق اين علوم، کار درستی نيست.
ما از ابتدا می گويم اسلام آئين زندگی است؛ نه آئين عبادت و نه آئين عشرت و نه آئين رهبانيت و نه آئين تجمل و نه آئين صلح و نه آئين جنگ. بلكه اسلام آئين زندگی است و زندگی مجموعه ای به هم تنيده از تمامی اين مفاهيم و واقعيتهای دنيائی آميخته با حقائقی ماورائی است که اگر به نفع يکی از ديگری چشم فرو بنديم بی شک به خطا رفته ايم و طبعآ از

مسير صحيح شناخت اسلام منحرف شده ايم ، زيرا بررسی يک کل ، با بررسی کامل تمام اجزاء آن امکان پذيراست.
نسخه رفتار آرمان گرايانه برای جامعه آرمانی، به درد جامعه امروز نمی خورد؛ نسخه آرمان گرا بايد برای جامع

طوری پيچيده شود که جامعه امروز را به سمت جامعه آرمانی سوق دهد. جامعه امروز ما آرمانی نيست و مملو از مفاهيم جنگ و ظلم و جور و تعـدی و تجاوز و فـقر و فساد و فحشا است. نسخه ای که از اين مـفاهيم ، به حجت اينکه مفاهيم نا پسند هستند . هرگز وهرگز توان اداره جامعه و اصلاح آنرا نخواهد داشت. و دور انداختن، محکوم کردن، و متهم کردن برنامه ای خاص، صرف اينکه در آن اين مفاهيم بکار رفته، کاری به دور از خرد و منطق است. مانند كاري كه امروز در اسلام در حال انجام است ، يعني با دست گرفتن به مفاهيمي احكام جزايي نابخردانه و سر گيچ كننده و خوشونت بار.
با تصور گل و بلبل، نمی توان عمل کسی را که وسايل طاعون زده را به آتش می سوزاند محکوم کرد !
با خيال تعادل قوا و سلامت، نمی توان عمل کسی را که به زخم چرکين داغ می گذارد ، تقبيح نمود !
اگر طاعون است، بايد آتش زدن را پذيرفت؛ و اگر بيماری است، بايد داغ نهادن را تحمل کرد.
ما که می گويم اگر سخن از اسلام است بايد قضاوت درباره آن را در کتاب اسلام خواند، نه فصلی از فصول آنرا ، بلكه تمامآ را. ولی اگر هم خواستيد تنها فصلی از آنرا بخوانيد، آنرا با همان فصل از همان کتاب تطبيق دهيد. زيرا مقايسه فصل صلح کتاب ديگری ، با فصل جنگ کتاب اسلام، اگر نگويم احمقانه است ! لا اقل ناعادلانه خواهد بود..

اکنون عناوين از فصول جنگ و صلح کتاب اسلام را بررسی می کنيم تا بدانيم که در چه سطحی از مقبوليت و معقوليت قرار دارد و آيا صاحب چنين اصول و احکامی را می توان صلح طلب دانست يا خير!
قرآن كريم مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، همگى در صلح و آشتى در آئيد . يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً ( سوره بقره آيه 208 )

سِليم و سلام، در لغت به معنى صلح و آرامش است و بعضى آن را به معنى اطاعت تفسير كرده اند، و اين آيه همه افراد با ايمان را به صلح و سلام و تسليم بودن در برابر فرمان خدا دعوت مى كند .
در جاي ديگر باز هم قرآن مجيد مى فرمايد: اگر يكى از بت پرستان از تو در خواست پناهندگى كند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود .

وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ إِسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتّى يَسْمَعَ كَلامَ اللّهِ ( سوره نوبه آيه 9 )
يعنى در نهايت آرامش با او رفتار كن، و مجال انديشه و تفكر را به او بده تا آزادانه به بررسى محتواى دعوت تو بپردازد، و اگر نور هدايت بر دل وى تابيد آن را بپذيرد!
بعد از آن اضافه مى كند: او را پس از پايان مدت مطالعه به جايگاه امن و امانش برسان تا كسى در اثناء راه مزاحم او نگردد. ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ.
و همين دستور را پيامبر اسلام (ص) به سربازان حکومت اسلامی تذکر می دهد آنجا که می فرمايد:
و ايما رجل من ادنی المسلمين او افضلهمم ، نظر الی رجل من المشرکين ، فهو جار ، حتی يسمع کلام الله؛ فان تبعکم فاخوکم فی الدين، و ان ابی فابلغوه مامنه. ( اصول كافي جلد 5 صفحه 28 )

هر کس از مسلمانان در هر مقام و منزلتی باشد خواه از امرا و بزرگان باشد يا از عوام مردم، اگر به يکی از مشرکين امان دهد، آن مشرک همانند همسايه شماست، تا بتواند سخن خدا و مبانی اسلام را بشنود و بشناسد؛ اگر

پس از مطالعه و بررسی آن را پذيرفت که برادر دينی شما می شود، و اگر نپذيرفت او را به سرزمين خودش برسانيد و با او کاری نداشته باشيد . اسلام عهد و پيمان صلح با غير مسلمانان را معتبر می داند و اجازه پيمان شکنی نمی دهد تا زمانی که آنها نيز بر سر عهد خود باشند. و يا آن دسته از مشركين كه با آنها پيمان بسته ايد، هيچ گاه بر خلاف شرائط پيمان گام

برنداشتند و كم و كسرى در آن ايجاد نكردند، و احدى را بر ضد شما تقويت ننمودند. إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً ( سوره تويه آيه 4 ) در مورد اين گروه تا پايان مدت به عهد و پيمانشان وفادار باشيد. فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ. زيرا خداوند پرهيزكاران و آنها كه از هر گونه پيمان شكنى و تجاوز اجتناب مى كنند ، دوست مى دارد إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقين .
اگر بنا باشد گروهی متجاوز، ستمگر، خود خواه، و خونريز، به شما، به خانه شما، و به کشور شما حمله کنند و بدون دليل قتل و غارت کنند. آنوقت آئين صلح چه پيشنهادی دارد ؟ آيا در مقابل اين گروه بايد آرام بود ؟ به طرف آنها دست دوستی دراز کرد ؟ و يا اين كه نشست و شاهد تجاوزشان بود ؟
ما سوال می کنيم که آنچه در بوسنی، در قلب اروپای متمدن و مدعی حقوق بشر و تحت سياست سياستمداران مدعی صلح جهانی ، در زمان ما اتفاق افتاد، رسم کدامين آئين بود ؟
در مقابل گروهی وحشی که به خانه ديگری ( به جرم مسلمانی بودنش ) حمله می کنند و در برابر چشم پدر و مادرش به دختر آنها تجاوز می کنند و بعد با سر نيزه دهانه رحم را تا بالای سينه می شکافند ! که برای مدتی بخندند و خوش باشند ! از چه آئينی بايد پيروی کرد ؟
در برابر گروهی که اگر در راه زن حامله ای ديدند، بر سر جنسيت جنين شرط بندی می کنند و بعد بی هيچ ملاحظه ای شکم اش را می شکافند تا ببينند چه کسی برنده شده !! و سپس جنين را به سيخ می کشند و در برابر چشم خانواده کباب می کنند !! آئين صلح ! اين جا چه نسخه ای تجويز می کند ؟
در برابر قومـی که سربازانش نحـوه سر بريدن انسان (انسانهای بی پناه غير نظامی ) را روی حيوان خوک ، تعليم می بينند و تمرين می کنند ، و در ميدان عمل بر سر سرعت سر بريدن اين انسان ها مسابقه می گذارند !! چه بايد کرد ؟!!
آيا بگويم آئين ما آئين صلح است ! بکشيد ما را ، تحقير کنيد ما را ، غارت کنيد نام و ناموس ما را و اهانت كنيد دين و عقايد ما را. فرقي نمي كند ما هيچ نمی گويم !!؟

اما منطق آئين اسلام اين نيست؛ اسلام اجازه زير بار ظلم رفتن را به انسان نمی دهد؛ اسلام زندگی انسان را با زندگی انسانی می پسندد. اگر بنا باشد که زير بار ظلم و تجاوز و نا عدالتی همچون بردگان زندگی کند، زنده نباشد بهتر است. بايد قيـام کند و دفـاع از حق انسانی خود کند و با متجاوز بجنگد ! يا او را مجبور کند که قاعده اي انسانی زيستن را بپذيرد ، يا بکشد ، يا کشته شود. اني لا ازي المـوت الا السعادة و لا الحيـاة مـع الظالمين الا برما.

قرآن كريم می فرمايد : هركس به شما حمله كرد، همانند حمله وى بر او حمله كنيد و ازمخالفت فرمان خدا بپرهيزيد و زياده روى ننماييد و بدانيد خدا با پرهيزگاران است . فمـن اعـتدی عليکم فاعـتدوا بمثل ما اعـتدی عليکم و تقـوا اللـه . ( سوره بفره آيه 194 )

و اضافه مى كند: با مشركان و متجاوز گران به طور دسته جمعى پيكار كنيد، همان گونه كه آنها متفقاً با شما مى جنگند. وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً . ( سوره تويه آيه 36 )

با كسانى كه با شما مى جنگند در راه خـدا پيكار كنيد. وَ قـاتِـلُوا فـي سَبيـلِ اللّـهِ الَّذيـنَ يُقـاتِـُلونَكُـمْ. ( سوره بقره آيه 190 ) ..... دقت شود ........ في سبيل الله پيكار كنيد. يعني براي صلح پيكار كنيد ، نه براي ظلم و خونريزي .

دستور جنگ با کسانی که با شما سر جنگ دارند، و صلح را ناپايدار ميكنند ، قاطع و مطلق است . اينجا ديگر سخن از صلح گفتن، و ناز و نوازش کردن و تن دادن به ذلت و پستی ، نيست.

صلح برای انسان و زندگی انسانی مطلوب است ولی اگر بنا باشد که گروهی از حقوق انسانی خود محروم شوند و با خفت و نکبت، و تحت اسارت و ظلم و تجاوزي ديگران زندگی کنند ديگر صلح ارزشی ندارد ، چـرا که در چنين شرايطی صلـح، معني خـود را که زندگـی انسانی در جامـعه ای آزاد می باشد. از دست داده است.
اسلام با کسانی که با منطق نمی شود با آنها سخن گفت و گستاخانه راه هدايت و ارشاد را سد مي کنند و از روی عناد و دشمنی ، آگاهانه با اسلام می جنگند ، با قدرت و شدت تمام برخورد می کند.
تعبير به فى سبيل اللّه ، هدفِ اصلىِ جنگ هاىِ اسلامى را روشن مى سازد كه جنگ در منطق اسلام، هرگز به خاطـر انتقـام جويى، يا جـاه طلبى، يا كشور گشايى و يا به دست آوردن غنـائم وحفظ منافـع باطل، يا اشغـال سرزمين هاى ديگران، و تسلط بر منابع کشور های ديگر نيست.
اسلام همه اينها را محكوم مى كند و مى گويد: سلاح به دست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط بايد در راه خدا، و براى گسترش قوانين الهى، بسط توحيد، عدالت، دفاع از حق، و ريشه كن ساختن ظلم و فساد و فتنه و تباهى باشد.
حال اگر كسي به اين سبب و با اين توجيه، صلح را نپذيرفت و اقدام به جنگ کرد، جنگ در برابراو ، مبارزه براي صلح و آزادي است . چراکه در اينجا هـدف جنگ نيست، بلكه تمام تلاش در اين خواهد بود که از زير بار اين تحميل جنگ و ظلم و حق تلفي جامعه رهايي يابد. و خود را از زحمت آن خلاص کند.و درهنگام جنگ با تمام قوت و با گام هائی استوار راه مبارزه را اداره می کند؛ وهر لحظه منتظر
است که متجاوزگر متنبه شود ، بفهمد و دست از تجاوز و ظلم بردارد. هر لحظه منتظر است که زنگ صلح به صدا درآيد. اما نه به تزوير، بلکه به تدبير ! نه صلحی که گروه متجاوز برای نجات از مخمصه و هلاکت به آن دست زده اند، بلکه صلحی که از سر تسليم در برابر حق به آن متوسل شوند. اگر اينگونه شد ديگر اجازه ادامه جنگ را به متجاوزان نمی دهد.

قرآن كريم می فرمايد : اگر آنها از پيكار با شما كناره گيرى كنند و پيشنهاد صلح نمايند خداوند به شما اجازه تعرض نسبت به آنها را نمى دهد. فَإِنِ اعْتـَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْـكُمُ السَّلَمَ فَما جَـعَلَ اللـّهُ لَكُـمْ عَلَيْـهِمْ سَبيل (سوره نسا آيه 90 ) و موظفيد دستى را كه به منظور صلح به سوى شما دراز شده بفشاريد!!

علـى(عليه السلام) اميرمومنان و اسوه مسلمـانان طبق آنچه درنهـج البـلاغه آمـده به لشكريانش، قبل از شروع جنگ صفّين دستور جامعى در اين زمينه داده كه شاهد گوياى بحث ما است:
الْهَزِيمَةُ بِإِذْنِ اللّهِ لا تُقاتِلُوهُمْ حَتّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اللّهِ عَلى حُجَّة، وَ تَرْكُكُمْ إِيّاهُمْ حَتّى يَبْدَءُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرى لَكُمْ عَلَيْهِمْ، فَإِذا كانَتِ فَلاتَقْتُلُوا مُدْبِراً وَ لاتُصِيبُوا مُعْوِراً وَ لاتُجْهِزُوا عَلى جَرِيح وَ لاتَهِيجُوا النِّساءَ بِأَذًى وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْراضَكُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَراءَكُم:
با آنها نجنگيد تا آنها جنگ را آغاز كنند، چه اين كه شما بحمد اللّه (براى حقانيت خود) داراى حجت و دليل هستيد،و واگذاشتن، تا آنها نبرد را آغاز كنند; حجت ديگرى است به سود شما و بر زيان آنان، آن گاه كه به اذن خدا آنان را شكست داديد، فراريان را نكشيد، بر ناتوان ها ضربه نزنيد و مجروحان را به قتل نرسانيد، و با اذيت و آزار، زنان را به هيجان نياوريد، هر چند به شما دشنام دهند، و به سرانتان ناسزا گويند.
خدائی را که اسلام ، همه را به تسليم بودن در برابر حکم او دعوت می کند، رحمت را بر خويش واجب کرده :

کتب علی نفسه الرحمه ( سوره انعام آيه 12 ) و در آغاز تمامی سوره هـای قرآن ، به استثنای يک سوره ، خود را با صفت رحمن و رحيم به بندگانش معرفی می کند. رحمت و صلح، اصل اسلام، مسير اسلام، و هدف اسلام است. در توصيف جامعه آرمانی اسلامی می گويند گرگ و ميش در کنار هم زندگی می کنند ! يعنـی تا اين حـد صـلح و آرامش و صـفا ميـان مـردم فـراوان خـواهد بـود. ولـی هميـن خـدائی که وصف ارحـم الـراحـمين زيبنده اسم جميل اوست ، وصف اشد المعاقبين را نيز دارد !! و در برابر گروهی که خدائی نيستند ، اهل صلح و آرامش نيستند و زندگي ديگر انسان ها را به مخاطره و مشكلات مي كشانند ، سلاح شدت عقاب به کار آمـد است تا وسيله بيـداری آنها شود و يا عامـل نابودی و مـحو شان گردد و بستر صـلح و آرامش، بی منازع و پايدار بماند.

و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته

ماه اكتوبر سال 2009

المان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر