۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

نقش ووظایف والدین در تربیت اطفال و نوجوانان در خارج از کشور


فضل الحق ( ملک زاده )

قسمیکه معلوم و هویدآاست. این یک واقعیت طبیعی وعینی در جامعه انسانی ایکه ما در ان زندگی وحیات بسر میبریم بوجود امدن اطفال یک امر حتمی وضروری در حیات بشر در کره زمین بوده. که انسانها نسل به نسل از یکدیگر یعنی از مرد و زن بوجود امده و میاید.

کشور ما افغانستان عزیز در طول چندین دهه درگیر جنگ های قدرت طلبانه و تحمیلی از طرف کشور های ارتجاعی همسایه و منطقه بوده که مردم کشور ما را نمیگذارند. که زندگی ارام را در فضای ازاد و دموکراسی در کشورآبائی خویش دنبال نمایند.

در اثر همین جنگ ها یکتعداد هموطنان شریف ما از مجبوریت روزگارو زنده ماندن حیات خود و فامیل شان بخاطر تربیه و آینده فرزندان خود زحماتی را در زندگی متحمل گردیده اند .

که یکتعداد از هموطنان ما بلاخره خود را از جنگ و بدبختی از مرزهای دور و نزدیک با شیوه های خاص و پر از درد و رنج و خاطره های مرگ و زندگی که فراموش ناشدنی بوده نجات داده اند.

تا فرزندان شان در فضای صلح و آرامش حیات بسر ببرند.که فعلا" در کشور های اغیار و بیگانه در تبعید و بی وطنی در حالت اواره گی و آن هم به صفت یک پناهنده بی وطن در خارج از کشور زندگی مینمایند.

در طول چندین دهه جنگ در کشور ما هیچ فامیلی وجود نخواهد داشت که از گزند این حوادث جان سالم بدر برده باشد.بهر حال یکتعداد از اطفال و نو جوانان ما که از افغانستان دور گردیده اند. از فرهنگ و کلتور افغانی قسمیکه لازم است دور میمانند

بنآ والدین بخاطر تربیه اطفال مسولیت اساسی و انسانی خود را در قبال ان دارند. تا اطفال شان طور صحتمند سالم تربیه و بلاخره بزرگ شده و بخاطر بقای حیات شان از مزایائئ زندگی مستفید گردند. که این ارمان والای انسانی را همه والدین دارا بوده و ارزومندی شان همین میباشد

اطفال بخاطر امرار حیات باید ازتربیه سالم بر خور دار باشند والدین اطفال همیشه ارزو دارد. که اطفال شان در اینده با ادب با اخلاق و چیز فهم و بلاخره در اینده صاحب تحصیلات عالی و صاحب حرفه و کمال وازثمره علم ودانش شان بنفع جامعه استفاده مثمر بعمل آید و خود ش نیز در اینده دارای یک زندگی ارام و مرفع داشته باشند.

به هر اندازه ایکه اولاد انسان در زندگی تحصیل و دارای کسب و حرفه برای خود گردد. به همان اندازه والدین احساس خوشی وآرامش نموده و ثمره کار انسانی فرزندان خویش را به دیده قدر دانسته مایه افتخار ابدی برای والدین میگردد

برای ما والدین ایکه در خارج از کشور قرار داریم. لازم وضروری است. که در این رابط به اطفال خود درین راستآ به فرهنگ خود توجه عمیق مبذول داشته کار تربیتی را دوامدار ادامه بدهیم. ما اصلا" دو نوع اطفال داریم .

الف :-اطفالیکه در( سنین پایین تر از افغانستان مهاجر شده واطفالیکه در خارج تولد گردیده اند)

ب :-- اطفال ونو جوانانیکه درسنین کمی بالاتراز افغانستان خارج گردیده اند. مسایل کلتور و فرهنگ افغانی تا حدودی بیاد شان باقیمانده. و بعضی اوقات از بعضی مسایل یاد اوری نموده فراموش شان نمیگردد.

الف.- اطفال خورد سال بزودی تغیر مفکوره نموده ازینکه از دوره کودکستان الی دوره مکتب با شاگردان و معلمین اجتماع و محیط ایکه در ان زندگی میکنند ودر تماس بوده با فرهنگ خارجی یا بیگانه عادت مینمایند.

در جامعه بیگانه و اروپائئ و یا غربی جذب جامعه شده با فرهنگ و کلچر جدید اشنائئ کامل پیدا مینماید.بر ما لازم است تا با چنین اطفال خویش از اداب و رسوم وبعضی مسایل وطنی با ایشان صحبت نموده اطفال خود را متوجه فرهنگ خود بسازیم.

طرح و نظر شخص نگارنده درین رابط چنین است. بطور مثال :- با اطفال خورد سال خود یگان فکاهی های خنده دار و قصه های جالب وطنی را حکایت نمودند. وازان دوباره طالب معلومات گردیم. تا اینکه دیده شود که اطفال شان چنین بر داشت را در حافظ خویش گرفته یا چطور!

همیشه در فامیل بخاطر اطفال خویش با زبان مادری اگر صحبت گردد. بهتر خواهد بود.یکتعداد از فامیل های وجود دارد. که فرزندان شان بزبان مادری بشکل درست صحبت کرده نمیتوانند.که مسولیت آن متوجه والدین شان میگردد.

نباید اطفال ما زبان مادری خود را از دست بدهند. ومعرفی افراد واشخاص خانواده مانند دوستان و عزیزان دور و نزدیک برای اطفال لازم و ضروری است.تا اطفال ما دوستان وفامیل های خود را بیاد فراموشی نگذارند.

اصطلاحات وطنی برای اطفال مهم است توضیع گردد. یا اگر از طریق رادیو صدای بی بی سی بخش فارسی یا پشتو را برای اطفال که پروگرامهای با ارزش برای اطفال ما تهیه میگردد. وفکاهیات و قصه های فولکلوری را اطفال ما تعقیب نمایند برای اطفال نهایت بدرد بخور بوده و از ان استفاده اعظمی نمایند بهتر خواهد بود.تلویزیون های کشور ما نیز در راستا خدمات ارزنده انجام میدهند و پروگرامهای جالب اطفال ومسایل ارزشمند دین اسلام قابل یاد آوری میباشد.

در مراسم ملی وبر گزاری محافل ایکه از طرف هموطنان فرهنگ دوست ما در رابط به روز های ملی و بین المللی کشور ما بر گزار میگردد. اشتراک و سهیم بودن والدین با اطفال در آن روزها حتمی و ضروری میباشد.

بخاطریکه یکتعداد از هموطنان افغانی خود را که در انجا جمع شده و با یکتعداد دید و باز دید و ملاقات نموده و اطفال با یک دیگر خود اشنائئ پیدا مینمایند.و مصروف سرگرمیهای محلی وافغانی شده از رسم و کلتور وطنی خویش تا اندازه ئی با خبر میگردند.

برای اطفال در قدم نخست ازینکه ما و شما همه بفضل خداوند مسلمان هستیم. آموختن کلمه مبارک، نماز و روزه و پنج بنای مسلمانی و آداب سلام دادن - آداب راه رفتن و اداب سخن گفتن و اداب احترام داشتن به والدین و بزرگ سالان و حقوق و وظایف اطفال در مقابل دیگران از جمله وظایف اساسی والدین بوده در مقابل اطفال باید انجام داد.در غیر آن اطفال و نو جوانان ما مطابق شرایط و محییط زیست ایکه زندگی مینمایند تربیت گردیده والدین از کنترول و مراقبت اطفال و نو جوانان شان در اینده عاجز مانده که اطفال به والدین کم علاقه گردیده باعث درد سرو رنجش خاطردر بین خانواده ها میگردد.

ب.- نوجوانان و جوانان ایکه تا اندازه ای در مورد فرهنگ و کلتور کشورووطن محبوب شان آشنائئ دارند. گرچه تا یک مدت برای والدین شان نهایت سخت تمام میشود. که نو جوانان و جوانان شان در محیط جدید با فرهنگ و کلتور جدید ایکه اصلا" هیچ تصور نمیگردید مواجه میگردند.

جوانان روز بروز خود را با فرهنگ جدید بوقت بسیار کم ازینکه خواست محیط بوده اماده و جذب جامعه جدید میگردند. و انها میخواهند که از مزایای زندگی و فرهنگ جدید که یک پدیده جالب بنظر شان بوده هر چه زود تر مستفید گردند. .و خود را به اصطلاح هم رنگ جامعه ازاد بیگانه سازند.

رفتن به مکاتب و مدارس عالی و یونیورستی و زندگی در لیلیه و نشست بر خاست با افراد و اشخاص وهمصنفی ها نو جوانان ما را کاملا" به فرهنگ بیگانه نزدیک تر میسازد.

یکتعداد از جوانان ما خود را با کلتور بیگانه ها همنوا ساخته مطابق انها لباس های و سر و صورت خود را ترتیب و تنظیم نموده وقت و ناوقت در هر جاییکه خواسته باشند بدون در نظر داشت رضایت فامیل مطابق میل خود اقدام مینمایند.که یکتعداد از والدین از چنین نوجوانان چندان خاطره خوش نداشته نظم خانواده گی شان تا یک مدت برهم میخورد.

ولی بعد از گذشت مدت کمی این جوانان دو باره بطرف فرهنگ اصلی و وطنی خویش بر میگردند. والدین شان چون با فرهنگ افغانی تربیت شده اند . چنین کاری بنظر والدین نه چندان خوش بوده بلکه با جوانان در فامیل در گیر گفت وشنود های بی موجب شده که نتیجه مثبت به بار نیاورده نظم خانواده گی را هنوز در فامیل غیرمتوازن میسازد.

زندگی در کشور های عقب مانده مانند افغانستان و سایر کشور های عقب مانده برای جوانان یک زندگی تحمیلی بود والدین برای اطفال و نو جوانان شان طوریکه دستور صادر مینمودند. انها مجبوربودند. که انرا اجرا نمایند.

اطفال و نو جوانان بدون اجازه فامیل پول و مصارف والدین جای رفته نمیتوانستند. مجبور بودند که اوامر والدین را بپذیرند. و اگر اطفال و یا نو جوان فامیل نهایت ازرده شده از فامیل خشمگین شده بخانه خاله و ماما و یا کاکا و عمه پناه میبردند.

اقارب مربوطه شان انها را به اصطلاح گوشمالی داده بعد ازرهنمائی دو باره بخانه شان تسلیم مینمودند. روی همین ملحوظ اطفال ونوجوانان همیشه پابند نظم خانواده گی بوده و کدام راه دیگری وجود نداشت.

مگردرین کشور های جوانان ما خودشان خود کفا بوده و محیط انها را وادار ساخته که در پهلوی تحصیل باید حتما کار نمایند مصارف روزمره خود را نیزپیدا نمایند.و نطر به قوانین جاری این کشور ها برای جوانان بعد از سننین 18 سالگی لیلیه و یا خانه جداگانه داده تا انها ازاد و تنها زندگی نمایند.

روی این ملحوظ یکتعداد از جوانان ما این ازادی را عملا" مشاهده نموده ،تا جائیکه یکتعداد از جوانان ما حتی از فامیلهای خویش دوری مینمایند. راه بیرون رفت ان در چه است! . درزمینه چه باید کرد.؟ که هم به اصطلاح لعل بدست اید و هم دل یار نرنجد و ما بتوانیم که نو جوانان و جوانان خود را از ین حالت نجات داده و بدور خود، انها را منسجم و تحت تربیه خانواده گی خویش قرار داده باشیم.

با جوانان نباید بی نهایت سخت گیر باشیم. نباید انها را بی موجب مورد تهدید و توهین قرار بدهیم. سوالات و طرح های را که جوانان ما ارایه میدارند. انرا نباید نا دیده گرفته باید به نظریات شان گوش فرا داده برایشان جواب های قناعت بخش و منطقی ارایه گردد. تا قناعت شان فراهم گردد.

اطفال و نوجوانان ما در شرایط ارام و در جامعه ازاد تربیه گردیده و میگردند. جوانان همیشه درهر کاری ایکه باشد دلایل و علت انرا جستجو مینمایند و در مورد سوالات خود را بنحوی ارایه مینمایند باید برایشان جواب قناعت بخش داده شود. تا انها قناعت نمایند. اگر چنین کاری صورت نگیرد نو جوانان و جوانان ما در مقابل حرف ها و نصایح سودمند والدین عقده مند گردیده و درمقابل رهنمائئ و صحبت های مکرر والدین بی تفاوت مانده معافیت حا صل مینمایند.

شیوه برخورد با اطفال و نو جوانان ما باید نظر به محیط فعلی تفاوت داشته باشد. و از شیوه های خاص باید استفاده نمود.

با جوانان همیشه در رابط به فرهنگ افغانی رسم و رواج های میهنی بشکل مقایسوی با کشورها و فرهنگ های بیگانه صحبت گردد.

در رابط به مسایل ملی و کلتوری قصه ها و فلم های افغانی حکایات ایکه جنبه تربیتی داشته باشد دربین خانواده ها صحبت گردد.جوانان زیاد تر تشویق گردند تا به ورزش و سپورت های ایکه خود شان میل و علاقمند هستند. وبه خواندن کتاب و مجلات و روز نامه ها تشویق گردند. روز های ملی و بین المللی ایکه در کشور ما بر گزار میگردد.برای انها نیز تشریح گردد. دوستی و صمیمیت صداقت در کار در صدر وظایف شان قرار داشته باشد. بر خورد نیک و روحیه مردم داری و اداب معاشرت هر چه بیشتر در خور توجه شان قرار گیرد.همیشه با جوانان مطابق روحیه و مزاج شان صحبت های شاد و پر از لطف و پر از بها ارایه گردد. نباید به جوانان گفته شود. که من همراه فلان شخص روابط خوبی ندارم. شما هم ارتباط نداشته باشید. بخاطریکه بالای روحیه جوانان ذهنیت منفی با می آورد.از حرف های منفی و عقده دار همیشه باید پرهیز گردد.

جوانان ما باید در مورد همنشین و یا همصنفی خوب برای خود کسی را انتخاب نماید که ازهرنگاه مورد تائید و اعتبار و اخلاق نیکو بوده ومورد تائید دیگران نیز قرار داشته باشد همنشین خوب انسان راه در راه نیک ومستقیم سوق نموده و همنشین بد اطفال و جوانان را به بیراهه میکشاند.

برای جوانان و نوجوانان باید وظایف خانگی داده شود تا احساس مسولیت نموده با والدین در امور مربوطه همکار خوب و نزدیک باشند.در مسایل عنعنوی و مراسم شادی و خدا ناخواسته کدام غم که برای یکی از هموطنان ما پیش گردد. دران مراسم بخاطر مساعدت با ان فامیل خود را در غم ان شریک دانسته هر نوع مساعدت اگر در تواند باشد دریغ نگرددچون جوانان مانند نهال تازه بوده به هر طرف اگر سوق شوند به همان طرف حرکت ورشد مینمایند.با جوانان و نو جوانان در فامیل مانند یک دوست ورفیق همراز باید دوستانه و صمیمانه برخورد نمود. با جوانان از انظباط و دسپلین معقول خانواده گی باید استفاده کرد.دسپلین معقول خانواده گی وقتی بالای نوجوانان موثر تمام میشود. که والدین شان نیز دارای صفات نیکو گفتار شان با اعمال شان مطابقت داشته باشد.با چنین اخلاق نیک باید اراسته بوده و پیش قراول فرزندان شان قرار بگیرند.

اگر والدین با چنین دسپلین خود شان اماده نباشند حرف و نصایح عالمانه برای اطفال و نو جوانان بی تاثیر بوده به عوض اینکه فرزندان راه سالم را انتخاب نمایند روحیه نا مناسب و عمل نا شایسته والدین را به چشم خویش مشاهده نموده همان قسم روحیه نامناسب را در اینده اختیار مینمایند.گفتاروعمل با هم مطابقت کلی داشته باشد. اطفال و نو جوانان نباید از روحیه و اعمال منفی استفاده نمود.

جوانان و نوجوانان ما که مشعل فروزان وتابناک و نهال اراسته طبیعت زیبا انسانیت و فرزندان راستین و ابدیده شده در جامعه اینده کشوربوده وساختن جامعه والای انسانی در چنین عصر مترقی که همه امکانات زندگی برای شان در چنین حالت مهیا و امکان پذیر است باید ازین فرصت طلائی استفاده عظیم نمود.

در قدم نخست سطح دانش علمی و مسلکی خود را با هر امکاناتیکه وجود دارد . هرچه بیشتر بالا برده و در قدم اول باید تحصیل و بعدآ کار نمود و خود را در اینده وارث حقیقی کشور اصلی خویش دانسته وطن و مردم خویش را هیچگاه فراموش نکرده کشور ومیهن محبوب و دوست داشتنی خود را تنها و بدون وارث اصلی و غمخور تنها نگذارید.تا باشد کشور عزیز خودافغانستان را از چنین حالت فقر و بد بختی و اسارت اجنبی هاوترورستان حرفوی و جلادان بی فرهنگ و تباه کن حتمی نجات خواهند داد. به امید اینده مرفع و پر سعادت.

باعرض حرمت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر